با خانومم راهی شمال شده بودیم تا یه پنجشنبه و جمعه آرام و خوش داشته باشیمحدود غروب از خونه راه افتادیم جاده کمی شلوغ بود اما جارجرود و رودهن رو که رد کردیم خلوت و خلوت تر شد حدودا نیم ساعت مونده بود برسیم که با خانومم راهی شمال شده بودیم تا یه پنجشنبه و جمعه آرام و خوش داشته باشیمحدود غروب از خونه راه افتادیم جاده کمی شلوغ بود اما جارجرود و رودهن رو که رد کردیم خلوت و خلوت تر شد حدودا نیم ساعت مونده بود برسیم که به پیشنهاد خانومم گفتیم شام رو یه جای باصفا بزنیمو بعد بریم خونه مادرزنم اینادر پی رستوران بودم اما خبری نبود تو جاده مگس پر نمیزد گه گاهی یک ماشین رد میشد همینطور گذشت تا به یک جاده انحرافی رسیدیم که تابلوی دست نویس و کهنه ای بود که روش نوشته رستوران مابقیش مشخص نبود سری گازش رو گرفتم تو خاکیو بسمت رستوران رفتم یه دو کیلومتری گذشت دریغ از یه آدم یا ماشین در جادهخلاصه به رستوران که بیشتر شکل کلبه ی خرابه ای بود رسیدیم صدای واق واق یک سگ در فضا اکو میشد و در بین صد
آخرین جستجو ها